English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1740 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
linstock U چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
touchhole U سوراخ جای فتیله در توپهای قدیمی
vegetable oil U روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
menorah U شمعدانی که در کشتیهای جنگی یهود بکار میرفته
wick U چیزی که بجای فتیله بکار رود
wicks U چیزی که بجای فتیله بکار رود
warp-weighd loom U دارهای وزنی [این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
marlinespike U وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
prongs U تیزی چنگال تیزی دندان
prong U تیزی چنگال تیزی دندان
urban bundle U بقچه شهری [این روش گرچه قدیمی است ولی هنوز هم به عنوان معیاری جهت وزن کردن کلاف های پشم بکار می رود.]
joggling U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggles U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
chamfer U گرفتن تیزی تیزی
future promissory U زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
stepper U چیزی که برای پله بکار می رود
godroon U اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
fucus U رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
object computer U OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
white line U خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
boring tubes U لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
applied U برای هدف معین بکار رفته کاربسته
wisha U برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
bathometer U دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
blacktop U موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
software mointor U برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
polyonging U بکار بردن چند نام برای یک چیز
pulsatilla U شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
polyonymy U بکار بردن چند نام برای یک چیز
it is of no use to us U بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
archive U فایلی که حاوی داده قدیمی است ولی برای مراجعه در آینده نگهداری میشود
boasts U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
inoculum U مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
boasted U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
hypodermic syringe U کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
boast U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
balbriggan U یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
flag stones U تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
gasogene U مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
excipient U مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
listerine U یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
aquaplane U قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
cullet U خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
muller U سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
retrospective parallel running U اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
windlass U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
laniard U طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
serinette U ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
roller bandage U نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
wet blankets U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
wet blanket U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
bow compass U نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
stop bath U ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
nixie tube U یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
windlasses U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
buff stick U بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
wetting U مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
poetaster is pejorative word U شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
gibberish U اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
court plume U پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
check sum U جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
additions U رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
winched U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
bock U یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
winches U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winching U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
power house building U ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
calliper U نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
dipstick U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
slander U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
winch U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
slanders U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
addition U رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
slandering U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
nundinal letter U حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
decking U تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
dry pack U مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
caliper U نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
dipsticks U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
z 0 U یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
chuck U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
splint U نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
hundreds and thousands U یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
chucks U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
turret guns U توپهای برجک
bolster U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
monochord U الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
leno U یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
junk U ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
vibrator U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
coffin U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
bolstered U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langrage U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langridge U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
vibrators U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
land plaster U صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
prunella U پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
coffins U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
langrel U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
bolsters U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
malines U تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
putty powder U گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
jeweller's putty U گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
law calf U پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
subcaliber U توپهای کالیبر کوچک
long range guns U توپهای دورزن یا دور رس
turret guns U توپهای برجک دار
gunned U دارای توپهای زیادیاسنگین
framebuffer U یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
revenue cutter U کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
gabion U سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
yoke U قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
strobe U سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
cyaniding U عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. U برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
rebounder U متخصص در گرفتن توپهای حلقه
battery groung pattern U طرح گسترش توپهای اتشبار
algol U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
diptych U دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
head load control U روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
collator U ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
gpss U زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
hyphens U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphen U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
paralleling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
antihistamine U موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
reflexes U یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflex U یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
scripsit U بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
spanning tray U سینی پر کن گلوله در توپهای کولاس دار
p channel mos U تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
stair stepping U روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
carbon seal U وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
amalgam U الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgams U الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
mountee U اژیر مخصوص اماده کردن توپهای ناو
howlers U بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
howler U بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
plaiting U [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
lutine bell U زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
differential spoilers U اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
the forth bristled with guns U توپهای ان در مانندسیخ هایی بودکه به هرسوراست شده باشد
shed stick U چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
jute U کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
pl/m U زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
paduasoy U پارچه ابریشمی راه راه وبادوام که درسده هیجدهم برای جامه بکار می بردند
zone bits U بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
ebcdic U کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
spectrophotometry U اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
tartness U تیزی
edges U تیزی
trenchancy U تیزی
poignancy U تیزی
keenness U تیزی
acumination U تیزی
pointedness U تیزی
acuteness U تیزی
acridity U تیزی
shrillness U تیزی
edge U تیزی
verjuice U تیزی
sharpness U تیزی
res ipsa loquitur U این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
wicks U فتیله
lint U فتیله
seton U فتیله
tent U فتیله
tents U فتیله
penicil U فتیله
lunt U فتیله
wick U فتیله
dossil U فتیله
nosing U فتیله
noseing U فتیله
touch paper U فتیله
mask U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
sheath U تیزی دنده
sheaths U تیزی دنده
cup point U تیزی حلقوی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com